پر كن پياله را
كاين آب آتشين
ديريست ره به حال خرابم نميبرد
من با سمند سركش و جادويي شراب
تا بيكران عالم پندار رفتهام
تا دشت پر ستارهي انديشههاي گرم
تا مرز ناشناختهي مرگ و زندگي
تا كوچه باغ خاطرههاي گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شراب هم
جز تا كنار بستر خوابم نميبرد
اینجا یک نفر چشم به راه توست
دنیا عجب جایی شده
یک نفر اینجا چشم به راه توست
, تا ,نميبرد ,كوچه ,باغ ,خاطرههاي , , تا ,كوچه باغ , تا كوچه ,باغ خاطرههاي
درباره این سایت